سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمستان 1385 - دیوونه خونه


لینک دوستان

موج برتر
بازی بزرگان
تبادل نظر
دوست
خط خطی

تعداد بازدید

v v کل بازدیدها : 6839 بازدید

جستجو در مطالب

مطالب قبلی

زمستان 1385

آهنگ وبلاگ

85/10/10 :: 11:21 صبح

امیر دانشجوی ساله اخره حقوقه یه دوست خوب داره به اسم محسن که همیشه و همجا باهاشه اینا اگه قرار باشه زخم شمشیرم بخورن با هم میخورن یه جورایی عین تیره تخته بهم جورن تو تموم دانشکده بهشون میگن داداش ولی داداش نیستن یه جورایی عاشق همن زیادم تفاهم ندارن ولی چیزایی بینشون گذشته که باعث شده برا هم دیگه جونشونم بدن
--------------------------------------------------------------------------------------------------
محسن:میگم امیر امروز برنامه که نداری
امیر:چیه باز چه اشی برا پختی
محسن:عزیزم سبزی تموم شده بود برات دمی درست کردم
امیر:موش کور بخورتت ندونه چی خورده
محسن: با من لجی چرا با جونه موش مردم بازی میکنی
امیر: بیخیال بابا حالا برنامه چیه
محسن:چیزه خاصی نیست گفتم اگه کاری نداری بعد کلاس بریم یه رستورانه مشت یه حاله خفن به حساب تو به خودمون بدیم
امیر:اها چند روز صرف کردی به این فکر بکر رسیدی
محسن:به روز نکشید از استعدادام استفاده کردم
امیر:اها خوب حالا که به دلت صابون زدی سره راه یه فلافل برات میگیرم دلت نشکنه
محسن:راست میگی دمت گرم بابا مرامتو عشقه
امیر:جای این حرفا بیرونو نیگا کن داره برف میباره
محسن:وای چه برفی سوژه خنده جور شود به مولا
امیر:ببین محسن کرمت به من نگیره که حالتو میگیرما
محسن: چقد تو بی جنبه ای بابا کم شرایط
محسنو امیر انقدر بگو مگو میکنن تا وقت کلاس تموم شه بیان بیرون این دوتا همه کاری میکنن جز توجه کردن به کلاس جریانات داخلش ولی موقع امتحانات خر خونی اغاز میکنن جلب ترمو پاس میکنن ...... کلاس تموم شده  داداشا دارن میرن خونه
محسن: میگم هوا سرده ها تو چرا یه چند روزیه حال نداری
امیر: مهندس داره برف میباره ها حاله منم به تو ربط نداره
محسن: چرا ربط داره نگی ول کنت نیستم  به من میگن کنل
امیر: دهنت چفتو بست داره
محسن: دمت گرم دیگه یعنی بعد عمری رفاقت به من اعتماد نداری
امیر: ناراحت نشو بخدا حالم گرفتس
محسن: خوب بیا بریم همین کافی شاپ روبه رو اونجا راحت حرف بزن
امیر: اوکی رفتیم کنیم
محسن: خوب منتظرم
امیر: خوب همه بلاها از سره سنمه  کاش منم هم سنه تو بودم
محسن: اوووووووووووووو همچین مگه هم سنه تو انگار من 16 هستم خودش 100 بابا چهار سال که این حرفا رو نداره
امیر : تو حرفم نپر.. مامانه گیر سه پیچ داده میگه باید ازدواج کنی منو بابات پامون لبه گوره همه خواهر برادرات رفتن سره خونه زندگیشون تو هم بری خیال ما راحت میشه  میگم اخه مادره من من دارم درس میخونم  یکم صبر کن میگه مرگ صبر نمیکنه میگم مادره من خدا نکنه این چه حرفیه ...گوششون بدهکار نیست محسن جون میخوان زوری هم که شده مارو بد بخت کنن
محسن: جدا از شوخی اونا هم حق دارن بنده خدا ها ازدواجم که بد نیست تو هم که خدا رو شکر مشکلی نداری من جای تو باشم اخرین ارزوی پدرو مادرم رو براورده میکنم
امیر: به جونه داداش من مشکلی ندارم چی بهتر از این که ادم سرو سامون بگیره منتها من اعتقاد دارم یعنی دوس دارم با کسی ازدواج کنم که دوسش دارم نه با کسی که هیچ حسی بهش ندارم
محسن: بینم تو کسی رو دوست داری
امیر: نه بابا اگه کسی بود که اینطوری ماتم نمیگرفتم
محسن: پس از کی حرف میزنی
امیر : دختر خالم مامانه گیر داده که خواهر زادشو بگیرم
محسن: خوب چه اشکالی داره مگه دختره مشکلی داره
امیر : نه بابا خانومه .. ولی من حسی بهش ندارم بدم میاد با یکی ازدواج کنم که بهش حسی ندارم میخوام عشق قبله ازدواج بینمون باشه نه بعده ازدواج میفهمی چی میگم
محسن: اره میفهمم چی میگی منم همین نظرو دارم خوب تو باید بگردی دختر که خودش نمیاد بگه اقا بیا عاشق من شو اول باید ببینی چه جور ادمی رو دوست داری بعد اینکه کجا میتونی پیداش کنی این همه دختر تو دانشگاه هست سعنس هسچ کدوم به دلت نشسته  میخوای من خودم برات پیدا کنم
امیر: اگه میخواستم کسی برام پیدا کنه به ننم میگفتم پاشو بریم از اینجا خوشم نمیاد

پایان قسمت اول


 


85/10/9 :: 9:36 عصر

حس میکنم دیگه دوسم نداری
حس میکنم زیادیه وجودم
چرا به این زودی ازم بریدی
من که گله سر سبده تو بودم
حس میکنم تو این روزا نمیخوای
 یه لحظه ام حتی هم منو ببینی
کاش میدونستم عشق دیروز من
فردا که شد تو با کی همنشینی
دوسم نداری میدونم دوسم نداری
اما تو چشمات میخونم که بی قراری
خدا کنه که برگردی تو پیشم
بدون تو من دیوونه میشم
دوست ندارم حضور من کنارت
باعث دلبستگیه تو باشه
شاید سفر کردن من
یه فصله تازه ای از زندگیه تو باشه
حس میکنم باید از اینجا برم
جایی که هیچکس راهشو بلد نیست
باید برم که قدرمو بدونی
یه مدتی تنها بمونی بد نیست
حس میکنم دیگه دوسم نداری
حس میکنم زیادیه وجودم

تقدیم به اونی که بی بهونه گذاشت رفت

 

 

 


85/10/7 :: 5:38 عصر

سلام

بزنم به تخته گوش شیطون کر کور شن اونا که نمیتونن ببینن

زمستون امسال خوووووووووووووووووووووب زمستونیه هنوز یه هفته ازش نگذشته سه بار برف باریده الانم که دارم این مطلب رو مینویسم داره خفن میباره

تو این هوای سرد خیلی ها دست از کارای روز مرشون کشیدن الافا دیگه  بیکار تو خیابونا منتظر ناموس مردم  واینستادن گدا ها از سرما دیگه پاتوقاشونو خالی کردن موتور سوارا موتورشونو قلاف کردن بیچاره ژیک موتوری ها

البته رو کار ما که تاثیری نداره ما  به کاره خودمون مشغولیم و نظاره گر نشستن این برف رو سرو کول ملت و زمین هستیم

حیف که خیلی سرده فاز نمیده برف بازی  تنها فازی که میشه برد اینه که منتظر بشینی تا یکی بخوره زمین حسابی بخندی

یه چند روزیه نت فاز نمیده نه اینجا نه تبادل نه چت شما میدونین داستان چیه


85/10/6 :: 11:6 صبح

پس بده عشقمو تا برم
من واسه جدایی حاضرم
که من تنها تو بی دردی
چرا خون به دلم کردی
یه زندگی فدای تو شد
فدای لحظه های تو شد
بزار برم فراموشت کنم عزیزم
دله من دیگه تو رو لایق عشق نمیدونه
دله من خسته شده نمیکشه نمیتونه

تو یه خوابی تمومش کن
بزار وا شه چشای من
از این راهه پر از چاله
دیگه بریده پای من




85/10/5 :: 8:9 عصر

سلام

عجب رسمیه ها مثلا نرم افزاره هرجور دلش میخواد کار میکنه انتی ویروس روشن میکنه ریست میده هنگ میکنه در باز بسته میکنه ولوم میده  ..........................

موندم این بشر خودش چیه که ساخته دستش چی باشه

خدا یارو رو سالم میاره تو دنیا یارو انقدر نفهمه دیوونه میشه برمیگرده اون دنیا

یارو هنو دهنش بو شیر میده ها ننش براش موبیل میگیره که جلو دوست دخترش کم نیاره سره ماه فیش میاد چند رقمی مامانه شبونه جیب باباهو میزنه فیشه  بچه رو ببره بده

اونیکی هزار جور کلاس رو تو هم تو هم میگزونه شبو روز درس میخونه که قیافه لگنش میشه مثله کتاب اشپزی بعد کنکور که میده میبینه  از اخر مثلا صدمه یه عمری هی فکر میکنه  ببینه چرا قبول نشده

ایرانسل اومده صدو پنجاه تومن یارو میخواد فروشش بره بالا  هی انواع و اقسام خالیا رو میبنده دقیقه ای 40 تومنه تو کله کشور انتن میده خفن مولتی مدیا میفرسته هزار دقیقه مکالمه رایگان داره

اخر من میزنم یکی از این بچه ها رو شلو پل میکنم تا انقدر بی ادب نباشن معلوم نیست بابا ننشون  موقع تقسیم ادب کجا بودن  تو رو من میگه من 100 دقیقه تو پسم داشتم یکی نیست بگه ریغو تو اصلا تا صد بلدی بشمری

در اخر : زیاد به خودتون فشار نیارید که بفهمید موضوع از چه قراره اینا خاطراته یه دیوونس


85/10/5 :: 3:44 عصر

سلام به دوستان عزیز
البته اگه کسی بیاد اینجا
راستش خیلی حرفا هست که نمیشه بیرون از اینجا زد میگن جرمه جرمم نباشه زوری میکنن تو پاچت که یا خلی یا دیونه  کم بیاری میگن دوتاشی

 البته برا ما حرفه ای ها زیاد مهم نیست اونا چی فکر میکنن

فعلا خوش باشین تا بعد


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

زمستان 1385 - دیوونه خونه
کامران راد
سلام خوش اومدید

لوگوى وبلاگ

زمستان 1385 - دیوونه خونه

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh